سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/8/16
8:48 صبح

لوح جان ما همان بوده که هست!!!

بدست نسیم سحر در دسته

 

از روز ازل به مهر تو ما را سرشته اند

بر لوح جان حکایت عشقت نوشته اند

 

پی نوشت:

حس غریبیست این روزها. هوای بارانی همراه با پاک بودن و جلایافتن همه چیز. ولی چرا من جلا پیدا نمی کنم نمی دانم.

دوست دارم آنقدر زیر باران راه برم تا بهم بگن پاک شدی..........

ای دوای درد بی درمان ما، ما را دریاب.


87/8/11
8:10 صبح

***دخترم، روزت مبارک***

بدست نسیم سحر در دسته

 

سحر بیاگویی

با تأخیر:

دخترم، روزت مبارک.

امیدوارم بتوانی حضرت معصومه را سرمشق قرار بدهی و ادامه دهنده ی راه حضرت باشی.

پی نوشت:

اولش از سحرم، و بعدش هم از شما دوستان ارجمند معذرت می خواهم دیر شد دیگه کاریش نمی شد کرد.

راستی از دوستانی که در پست قبل آمدند و مرا هم خیلی خیلی خیلی..... از سوالی که از آنها شده بود و نظرات فراوانی که گذاشتند و خیلی هم براشون این سوال مهم بود و ........ کمال تشکر را دارم. بی نهایت سپاسگزارم.


87/8/6
10:39 عصر

راز عدد هفت در قرآن

بدست نسیم سحر در دسته

 

به گزارش پایگاه خبری تقریب به نقل از "العربیه"،"عبد الدائم الکحیل" مولف این کتاب گفت : برای تالیف این کتاب حدود 10سال تحقیقات علمی انجام داده است.
وی در این کتاب نشان می دهد که قرآن دارای یک نظم عددی است که سر سلسله آن عدد هفت و توابع آن می باشد .
وی افزود: بعد از بررسی هر آیه و تعداد حروف و کلمات آن و تعداد این آیات و موقعیت آن در سوره خواهیم دید که این اعداد حساب شده و در نهایت یکی از توابع عدد هفت می باشد.
وی گفت: عدد هفت، 27 بار در قرآن ذکر شده. وی اشاره کرد: اولین عددی که خداوند در قرآن ذکر کرده، عدد هفت است.
وی افزود: میان سوره "بقره" که اولین بار عدد هفت در این سوره آمده وسوره "نباء" که آخرین هفت در آن ذکر شده ، 77 سوره قرار دارد .
میان آیه 29 سوره بقره که برای اولین بار عدد هفت آمده تا آیه 12 سوره نباء که آخرین عدد هفت در آن آمده، 5649 آیه وجود دارد که در آن عدد هفت و یکی از توابع عدد هفت وجود دارد که اگر7 را ضربدر عدد 307 بکنیم، عدد بالا به دست می آید.

اضافه نوشت: 

1- واقعا انسان تا وقتی که به چنین آمارهایی برنخورد به عظمت قرآن پی نخواهد برد. برای من که خیلی جالب بود. برای شما چطور؟

2- شرمنده اسم کتابش را نمی دونم.

3- راستی دوست دارم نظرتون را در مورد تنوع انتخاب پستهایم در چند ماه اخیر بدونم. شاید قلم خوبی برای نوشتن نداشته باشم ولی دوست دارم اگر به مطلب قابل تأملی بر میخورم دیگران را نیز از آن بی نصیب نگذارم. خلاصه اینکه اگر تشریف می آورید  مطلبی را می خوانید و برخلاف سلیقه تان می باشد اولا از وقتی که برای آن گذاشته اید کمال تشکر را دارم، ثانیاٌ امیدوارم که وقتتان را بیهوده تلف نکرده باشید ثالثاٌ اجرتان عندالله محفوظ است.


87/8/4
9:0 عصر

چی بگیم تو خواستگاری؟؟؟

بدست نسیم سحر در دسته

 

قبل از تصمیم قطعی ، یک یا چند جلسه را حتماً جهت صحبت و گفتگو با طرف مقابلتان بگذارید ، این کار را حتماً انجام دهید، چون اطلاعات زیادی را به دست خواهید آورد و همچنین حرفها و نظرات خود را بیان خواهید کرد . اما در جلسة گفتگو از چه مسائلی صحبت می کنید ؟ جلسة گفتگو جای دل دادن و دل سپردن نیست ، بلکه جایی است که بایستی« قول سدید» داشته باشید ، حتماً می پرسید قول سدید یعنی چه ؟قول سدید حداقل چهار ویژگی در کلام و کلمات دارد و یک ویژگی هم در لحن بیان دارد . شفافیت ، مستدل بودن ، و واقعیت داشتن از خصوصیات کلام و قاطعیت در لحن کلام ، عناصر تشکیل دهندة قول سدید هستند .

شفافیت : کلمات گر چه هر کدام کاربردهای متفاوتی دارند، اما هر کدام بار معنایی و احساسی متفاوت از هم را در درون خود دارند، افراد ذهن خوان و قلب بین نیستند تا بدانند که در درون ما چه می گذرد . ما در پشت پردة کلمات قرار داریم ، آنها کلمات را می بینند نه ما را و غالباً کلمات را تجزیه و تحلیل می کنند نه نیتهای درونی ما . بنابراین به هنگام گفتگو از هر گونه کلی گویی ، پراکنده گویی ، ابهام گویی اجتناب کنید .
مستدل بودن : مطالبتان را با دلایل منطقی و محکمه پسند بیان کنید ، اگر آرزویی ، برنامه ای ، هدفی و خواسته ای را دارید دلایل خودتان را کاملاً بیان کنید ، مستدل و منطقی صحبت کردن دیگران را نیز به فکر فرو می برد تا بیشتر در مورد حرفهای شما فکر کنند ، اگر خواسته های منطقی دارید با منطق آنها را بیان کنید تا تصور نشود که شما خیلی متوقع هستید.
واقعیت داشتن : به هنگام گفتگو از واقعیتها بگوئید ، از آمال و آرزوها و توهمات بی اساس و خیالی دوری کنید،خیالبافی هایتان راکناربگذاریدو ازمسائل ملموس درزندگی صحبت کنید، همان هایی که وقتی می خواهید زندگی را شروع کنید، وجود آنها را بیشتر از تمامی خیال هایتان حس خواهید کرد .
اهمیت داشتن : از مسائل مهم صحبت کنید ، از همة آنچه که در یک زندگی اهمیت زیادی دارند صحبت به میان آورید ، وقت خود را صرف مسائل پوچ و بی اهمیت نکنید ، بچه گانه صحبت نکنید ، صحبت از اینکه چه رنگی را دوست دارید ، چه غذایی را دوست دارید بی اهمیت است . این حرفهای کودکانه را کنار بگذارید و به مسائلی بپردازید که نشانة رشد فکری و روحی و بلوغ شما باشد.
قاطعیت : اگر بحث تشکیل یک زندگی است ، پس لازم است که قاطع باشید . هر گونه مسامحه ، سهل انگاری ممکن است فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته باشد . اگر برای آینده خود برنامه هایی دارید لازم است همه آنها را به هنگام گفتگو به روشنی هر چه تمام بر زبان آورید. درباره تمامی مسائل وضعیت فکری و روحی ، وضعیت اقتصادی ، سبک زندگی ، برنامه های آینده ، اعتقادات و … بحث و تبادل نظر کنید ، نگذارید مسئله ای مبهم بماند ، اگر در مورد مسئله ای بحث کردید و به اختلاف رسیدید تا تکلیف آن را مشخص نکردید ، آن را رها نکنید . در هنگام صحبت ، خود را همانگونه که هستید عرضه دارید و همین دقت را در مورد طرف مقابلتان به کار ببرید.
هنگام تنظیم قرار داد ازدواج ، همه در خواستهای قلبی خود را که بالندگی و رشد و استقلال فردی را تضمین می نماید با طرف دیگر در میان بگذارید و در صورت توافق آن را امضاء نمائید ، باید خاطر نشان سازیم که انتظارات و توقعات شما از ازدواج باید کاملاً منطقی و معقول باشد.
آدم کم رو گرسنه از سر سفره بلند می شود . یادتان باشد به هنگام انتخاب همسر حجب و حیای نامعقول را کنار بگذارید چرا که باعث محرومیت و ایجاد دردسر در زندگی می شود ، به هنگام تصمیم گیری ، تنها خودتان تصمیم بگیرید و به خاطر دیگران خود را در آتش بیندازید .

منبع:http://party.veb.ir  

پی نوشت:

 فقط پیشنهاد میکنم دم بختا به دقت مطالعه کنند و حتما هم به آن عمل کنند.


87/7/29
12:40 عصر

من از مُردن نمی ترسم

بدست نسیم سحر در دسته

 

من از مُردن نمی ترسم، هراس از زندگی دارم

که هر روزش مثه دیروز، از این تکرار بیزارم

من از مردن نمی ترسم، که هرچی باشه یکباره

هراس از زندگی دارم، که دردش پُر زتکراره

اگه زندگی همینه، آره من عاشقِ مرگم

می خوام از شاخه بیفته، دونه ی آخرِ برگم

زندگی مثلِ یه داسه، آدما مثلِ درختن

ظریفاشون زود می میرن، دیرتر اونا که سختن

این دیگه دست آدم نیست، زورکی می یاد به دنیا

به خودش می یاد می بینه، افتاده تو قعر دریا

کسی از ما نمی پرسه، دنیا اومدن به زوره

یکی سالمه یکی نه یکی افلیج، یکی کوره

به خودش می یاد یه وقت که، واسه برگشت خیلی دیره

می کَنه جون روزی صدبار، روزی صد دفعه می میره

 دکتر شاهکار بینش پژوه

پی نوشت: دروغ بود باور نکنید من که از مُردن می ترسم. شما چی؟؟؟؟؟

 خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه. آمین یارب العالمین.

 


87/7/23
9:4 صبح

کار دنیا وارونه ست

بدست نسیم سحر در دسته

کار دنیا خنده داره کار دنیا وارونه ست

خشک و تَر حالیش نمی شه یه جوارایی دیوونه ست 

تا جوونی حتّی یک لقمه هم نون نداری

یه روزی نون می ده که دیگه دندون نداری 

دنبالِ نون دوئیدن کفش پاره کردنه

اَمون از قسمتِ بد که وبال گردنه 

دنیای ما پُرِ از باید و نبایده

حساباش فقط روی احتمال و شایده 

فقط از تو آسمون نوکِ پیکانِ بَلا

تو سَرِ بیچاره ها می خوره از اون بالا 

 کار دنیا خنده داره کار دنیا وارونه ست

خشک و تر حالیش نمی شه یه جورایی دیوونه ست

دکتر شاهکار بینش پژوه

پی نوشت:

شاید توی چند پست آینده فقط شعر بزارم توی وبلاگم. ذوق شعر خوندنم گل کرده. هر کی ناراضیه دستش بالا.


87/7/16
12:44 عصر

آخرین باری که تبرتان را تیز کرده اید کی بود؟

بدست نسیم سحر در دسته

 

روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا" توانست برای خودش کاری پیدا کند.

حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد. روز اول هیزم شکن هجده درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست پانزده درخت را قطع کند. روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط ده درخت را قطع کرد. هر روز که می گذشت تعــداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا" بنیه اش کم شده است.

 پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد.

 رئیس پرسید:" آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟"

هیزم شکن گفت: تیز کردن؟ من فرصتـی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرف قطع کردن درختان می کردم!
شما چطور؟ آخرین
باری که تبرتان را تیز کرده اید کی بود؟ 
 

پی نوشت:

مادری دارم بهتر از آب روان

دوستانی بهتر از برگ درخت

و خدایی که در این نزدیکیست

خدایا شکرت


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >